فال ورق راحت

مجله اینترنتی مراقبت از مو

فال ورق راحت

۱۰ بازديد

پیگوت در گفتار خشن، در خلق و خوی تند، با لذتی نیمه دیوانه از ظلم نفرین شده بود و مردانش را تا مرز ناامیدی عذاب می‌داد. در این شب مرگبار، پیگوت که در محل فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق زندگی دعا و جادو و طلسم استراحت عرشه‌اش ایستاده بود، به سمت مردان بالا هجوم برد و با سوگندهای فراوان سوگند یاد کرد که آخرین مرد را از حیاط میزنتپ شلاق بزند. و مردان می دانستند.

که او چقدر به قول خود عمل خواهد کرد. فعال ترین ملوان، همانطور که مردان در حیاط دراز می کشند، به طور طبیعی گوشواره را برمی دارد و البته آخرین مردی فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است که از حیاط خارج می شود.

روش پیگوت، یعنی نه بدترین ملوانان، بلکه بهترین ها را مجازات می کند! بیرونی ترین دو مرد در حیاط بالای هرمیون در آن شب، مصمم بودند که از شلاق تهدید شده فرار کنند. آن‌ها برای غلبه بر زمان رفقای خود که در خطوط رات‌لاین شلوغ می‌شدند، فنر ناامیدانه‌ای ساختند، جای پای خود را از دست دادند، در کنار کاپیتان خشمگین خود روی عرشه افتادند و فوراً کشته شدند. کتیبه کاپیتان بر روی ملوانان نگون بخت این بود: “لوبرها را به دریا بیندازید!”

تمام روز بعد غم و اندوهی عبوس روی کشتی بود. شورش در حال پرورش بود. با فرا رسیدن شب، به شیوه ای کودکانه، توسط مردانی که تیر دو سر را در اطراف عرشه پرتاب می کردند، شروع شد. سر و صدا ستوان اول را برای برقراری نظم پایین آورد. او سرنگون شد. در هیاهوی خلق و خوی خشن، قتل از خواب بیدار شد. چاقوها برق زدند ملوانی که رومی روی افسر افتاده خم شد.

گلوی برهنه و بدون دفاع را دید و چاقوی خود را در آن فرو کرد. این منظره شور و شوق مردان را شعله ور کرد. ستوان نگون بخت با ده ها ضربه چاقو کشته شد و جسدش به دریا پرتاب شد. مردان اکنون روش طعم خون را چشیده بودند. در شعله ی خلق و خوی قاتل که ناگهان رها شد، تمام پیوندهای نظم و انضباط در یک لحظه از بین رفت. هجوم وحشیانه ای برای کابین افسران ایجاد شد.

کاپیتان سعی کرد راهش را بشکند، زخمی شد و عقب رانده شد. مردان به داخل رفتند و به نقل از گزارش رسمی واقع گرایانه، “کاپیتان که در کابینش نشسته بود توسط گاوچران خود و سه شورشگر دیگر با چاقو مورد اصابت چاقو قرار گرفت، و به زور از پنجره های کابین بیرون آمدند، هنگامی که به سمت عقب می رفت صدای صحبت شنیده شد. ” با شورش راحت هرج و مرج می آید.

مردان هیچ تفاوتی بین افسران خود قائل نشدند، ظالم یا مهربان. نه تنها ناخدا، بلکه سه ستوان، کاسبکار، جراح، ستوان تفنگداران دریایی، قایقران، منشی ناخدا کشته شدند و حتی یکی از دو نفر میانی کشتی مانند موش در کشتی شکار شد و کشته شد. و به دریا پرتاب شد. تنها افسرانی که در امان ماندند، ارباب، تفنگچی و یک نفر میانی کشتی بودند.

پس از تسخیر کشتی، شورشیان متحیر بودند که چگونه ادامه دهند. آنها می دانستند که هر مرد جنگی در ایستگاه به سرعت در مسیر آنها قرار می گیرد. هر بندر بریتانیا بر آنها مهر و موم شده بود. آنها را مجازاتی تعقیب می‌کرد که نه می‌چرخید و نه می‌خوابید. در دریای آزاد هیچ ایمنی برای شورشیان وجود نداشت.

آنها سر کشتی هرمیون را به سمت نزدیکترین بندر اسپانیا، لا گوایرا، چرخاندند، و با رسیدن به آن، کشتی را به مقامات اسپانیایی تسلیم کردند و گفتند که افسران خود را در قایق شادی آور سرگردان کرده اند. اسپانیایی ها تمایلی به بررسی دقیق ماجرا نداشتند. معامله ای که یک ناوچه خوب انگلیسی را در اختیار آنها قرار داد.

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.