فال و نیت

مجله اینترنتی مراقبت از مو

فال و نیت

۱۲ بازديد

و مواظب باشید که آنها چه می دویدند کن آنها سریعتر از زمانی که در تابستان به عنوان بزبانان بزهای فراری را می گرفتند پرواز می کردند.

وقتی پسر درست مقابل او قرار گرفت، آنته ناگهان متوقف شد. پاهای قلاب را بیرون آورد. مرد تنومند و تنومند با لعنتی خشمگین روی زمین افتاد.

مزرعه‌دار که از جایش بلند شد، فریاد زد: «بله، منتظر من باش، فردا دوباره پیدات می‌کنم، بعد تو را از بین می‌برم.» حیاط عروسی

آنته صدای زوزه‌های حیوان وحشی را شنید که از نیت کنار پنجره بیرون زدند و فهمید که قرار فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است یک دعوای وحشیانه رخ دهد.

او آنقدر شنیده و دیده بود که فهمیده بود که برخی از پسران روستا می خواهند داماد رانده شده را که عروس زیبای پولدار را از روستایشان برده بود، «لباس» کنند. براندی نوشیده بودند تا خود را شاد کنند. در حیاط عروسی، جایی که همه چیز روشن و شاد بود، بعد از غذا سرود می خواندند و دعا می خواندند، و در آنجا با آهنگ های زیبا می رقصیدند، احتمالاً غوغایی به پا می شد شمع و هر چه منجر می شد بود.

آنته تا آنجا که می‌توانست دوید – پرواز کرد – مثل خواهر و برادرهای کوچک، وقتی صدای ناله‌ای از صفرا را از آنها شنید.

صدا از محوطه جنگلی می آمد، جایی که گولسپیرا را در آن جا گذاشته بودند. بز فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم استفراغ کرد و خفه شد. اتفاقی برایش افتاده بود.

آره، اتفاقی برایش افتاده بود -! چیزی که به زندگی حیوان عاقل و باشکوه پایان می داد، اگر مگلنا، در میان شادی عروسی در آنجا، به شنیدن پارس گالسپیرا فکر می کرد.

گولسپیرا، خدمتکار کوچکشان، عروسک همسایه، مروارید نیت طلایی، در تراشه ها دراز کشیده بود و نفس نفس می زد، از زخم های گردن خون می آمد، زخم های روی شکم. بچه ها به وضوح می توانستند آن را ببینند، زیرا اواخر شب بود و ماه از پنجره کلبه کامل می درخشید.

آنته مثل جسد رنگ پریده بود. خواهر و برادر کوچک گرتو. کنار
گالسپیرا زانو زده بودند.
“پیش بندت را بردار، مگلنا، برف را روی زخم ها می گذارم و با بازوی پشمی ام می بندم.”

با تندی ادامه داد: طلایی گاز گرفته فال جدید و آنلاین قهوه , احساس دل , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است. او که می توانست پدربزرگ را وادار کند برای عصا بخزد، احتمالاً می توانست آنها را کنار هم بگذارد!

ماگلنا با گریه ادامه داد: “بله، آنها گیر کردند، زیرا گالسپیرا همیشه از خود در برابر سگ ها دفاع کرده فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است – و به اینجا نگاه کنید.” “هیچ تار موی یک ماده روی شاخ او نیست. او مجبور نبوده از خود دفاع کند. – همه آنها پسرهای اینجا هستند، که اینجا بوده اند و محکم نگه می دارند؛ آنها بوی تنباکوی بدی می دهند. که گرلز دروغگو می‌رود و می‌جود.» مگلنا خرخر کرد.

آنته با تعجب گفت: پدربزرگ گفت مراقب باش.

مگلنا ناله کرد: “من خیلی می ترسم که دهقان در آنجا ما را مسخره کند.”

آنته با نگاهی عبوس و متفکر گفت: «او باید بفهمد چه چیزی در انتظار من فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است. “همانقدر عصبانی شد که وقتی چنین مردی را گرفتم.”

مونکه غرغر کرد: «این دیروز بودن اصلاً راحت نیست. آدم خیلی احساس ناامنی می‌کند.»

آنته زمزمه کرد: “ما از اینجا می رویم و آنها دارند رپ می کنند.”

“پسرا احتمالاً دور نیستند. من دیدم که چگونه از اینجا فرار کردند و در گودال پشت گاردسگار خمیده بودند. آنها باید وقتی آنها را به این زودی پیدا کردیم ترسیده بودند ، زیرا فکر می کردند ما می خواهیم در آنجا بمانیم. تمام شب حیاط عروسی.»

مگلنا نفس نفس می زد: “وقتی آمدیم صدای گولسپیرا را شنیدیم که صدای عجیبی داشت. پسرها فریاد زدند “اتوبوس، اتوبوس”.

مونکه موافقت کرد: “اما وقتی من آمدم آنها ترسیدند.”

آنته با نگاهی دلسوزانه به مانکه حرفش را قطع کرد: «آنها هنوز برای مدتی بیشتر در حیاط عروسی هستند. “در وسط بدترین دعوا، و دهقان آنجفال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است، بنابراین ما نه می توانیم به آنجا برویم و نه می توانیم اینجا بمانیم.”

آنته ادامه داد: “گلدیلاک، تو عزیزم، خدمتکار همسایه، همین الان بلند شو تا به سورتمه بروی.”

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.